جستجو
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۳ ش
شامل احوالپرسی، رسیدن نامههایش، خوبی هوای عباس آباد و خالی بودن جای خانواده در آنجا، ریزش باران و صید دو آهو، رسیدگی به حسابهای وکیل آباد، ماندن چند روزه در بم و فرستادن رضوانی برای آوردن خانواده به آنجا، درباره حرفهای پوچی که آذر نوشته و اینکه دست از این حرفها بردارد، باز شدن نامه امیر هوشنگ توسط آذر و مهم نبودن این مسئله، تمام شدن کار بنایی منزل با مخارجی حدود ۲۷ تا ۳۰ هزار تومان، سلام رساندن به فاطمه، فریده، غلامحسین، گلناز، آقا میرزا محمدخان، آقا فرج الله، رضوانی، و بشارت، خرید برنج از بازار کرمان، گرفتن پول از غلامعباس در نگار، رسیدن روزنامههای ارسالی، ارسال مرکبات در صورت نیاز...
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل احوالپرسی و دلتنگی برای فاطمه و فریده، حضور در عرب آباد و سپس ابارق همراه با غلامعباس، رفتن به بم، سردی هوای ابارق و خوشحالی از اینکه بچهها نیامدند، ارسال ۵۰ من ذغال و برنج از بم، درخواست فرستادن جوهر خودنویس توسط علی یا سیدحسین، سؤال از حسین نصرالله در خصوص گرفتن پول از صباحی، سلام به عشرت الملوک، فروغ نصرت، سالار مظفر، عزت الله، نصرت الله، ناصر، و سایر همشیره زادهها، بی خبری از امان الله و سیمین، درخواست ارسال روزنامه و نامههای رسیده، رفتن حسین نصرالله پیش کیوان آذر روزنامه فروش و ارسال روزنامه رعد امروز، درخواست ارسال دوای دندان به ابارق و ارسال باروت از انبار توسط حسین نصرالله
-
۵تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل احوالپرسی از همسر و دخترانش فاطمه، و فریده و ابراز خوشحالی از رسیدن تلگراف خبر سلامتی خانواده، عزیمتش از بم به ریگان، سلام رساندن خدمت عشرت الملوک، فروغ نصرت، سالار، سلیمان خان، سیمین، عزت الله، و ناصر، ارسال مرکبات به کرمان، فرستادن برنج توسط راسخ که حسین شوفر باید آن را به بم یا وکیل آباد بیاورد، درخواست خبر از امان الله و در خصوص کار منزل تهران، بی خبری از روستای نگار، ارسال نامه جوف همراه با قلمه که تحویل کنسولگری انگلیس در کرمان شود، تأخیر در آمدن علی صادقی به کرمان و تأخیر در ارسال نامه، و عزیمت روز بعد به نرماشیر؛ همراه با پاکت
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۵ ش
شامل احوالپرسی، دوره نقاهت غلامحسین به دلیل تزریق واکسن دیفتری، سلام رساندن به گلناز، درخواست فرستادن نامههای فاطمه و فریده، ماندن در ابارق و رفتن به جیرفت پس از حرکت از کرمان، تعریف از نعمات آنجا و آب و هوای خوبش، رفتن به شکار با شاپور کیانیان، بارندگی خوب جیرفت و خرابی جاده ابارق، دو هفته بیتوته در ابارق جهت کار، فرستادن رضوانی جهت آوردن خانواده به نرماشیر و بم، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، همشیره، آقای عدل، سالار، سیمین، روشن، عزت الله، و ناصر، حرکت میرزا محمدخان به ابارق در صورت نیامدن نیازمند، ارسال هشت دانه دراج جهت آذر و سرکار والده، ارسال خبر از بارندگی کرمان و نگار، به غلامعباس...